سه شنبه, 28 فروردين 1403

 

 

 

فهرست

مقدمه و كليد واژه..........................................................................................................4

چكيده............................................................................................................................5

ويژگي شخصيت امام رضا (ع)........................................................................................ 8

وحدت در شخصيت امام رضا (ع................................................................................... 9

اخلاق و ادب ................................................................................................................. 10

زهد ............................................................................................................................... 11

عبادت ............................................................................................................................ 13

سخاوت .......................................................................................................................... 17

تواضع .......................................................................................................................... 18

صبر و مقاومت ............................................................................................................... 19

اخلاق فردي و رفتار امام رضا (ع) با خانواده.....................................................................20

اخلاق و رفتار امام رضا (ع) با مردم................................................................................. 21

برخوردهاي تربيتي وسازندة امام رضا (ع)................................................................. 22

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

امامان شيعه(ع) اسوه و الگوي فكري، اعتقادي و عملي و اخلاقي هستند و راه نجات

در پيروي از آنان است و ائمه،(ع) در تمام جهات، براي ما مقتدا و نمونه و«امام » اند،

در قول و فعل، در اخلاقيات و اجتماعات و در همه چيز. به فرموده امام علي(ع):

اُنظُروا اَهلَ بَيتِ نَبِيّكُم فَاَلزِمُو اسمَتَهُم وَ اَتّبِعُوا اَثَرهُم[1]

از بين همه مسائل حيات حضرت علي بن موسي الرضا(ع) و ابعاد گوناگون زندگي

حضرت بُعد «اخلاقي» را براي بحث انتخاب كرده ايم. از مسايل اخلاقي آن حضرت هم،
روي موضوعاتي همچون: عبادت، كرم و بخشش، عفو و گذشت، تفقّد اصحاب و مواليان
قضاء حاجت محتاجان، شيوه مناظره ها و احتجاجهاي وي و برخوردهاي تربيتي و مكارم
اخلاقي ديگر مي توان تكيه كرد.

كليدواژه:

1- جامعيت و وحدت شخصيت امام رضا(ع)؟

2- مسايل اخلاقي و ادب شخصي امام رضا(ع)؟

3- مسائل عبادي و ارتباط با خدا؟

4- برخوردهاي تربيتي امام رضا(ع)؟

 

 

چكيده:

1-دو بعد اساسي همراه با تربيت الهي در شخصيت پيشوايان معصوم وجود دارد.
«جامعيت و وحدت»

الف: جامعيت در شخصيت امام رضا(ع): منظور از جامعيت شخصيت، وجود صفات گوناگون
اساسي در شخصيت است، پيشوايان معصوم ما و از جمله ححضرت رضا(ع) واجد خصوصيات
مختلف بودند.

ب: وحدت در شخصيت امام رضا(ع): منظور از وحدت در شخصيت هماهنگي اجزاي شخصيت،
حاكميت اصول معين بر رفتار افراد، يكسان بودن واكنش ها در موقعيت هاي مشابه،عصمت
پيامبران و امامان معصوم نيز با وحدت شخصيت در آنها رابطه نزديك دارد.

2-امام رضا(ع) در گفتگو با مسئولان مملكت و در برابر مستضعفان يك سلسله اصول و ضوابط را
در رفتار خود منعكس مي سازد، حضرت رضا(ع) همه جا مدافع اصول و مباني اسلام است،
او پيوسته بر وفق موازين اسلامي عمل مي كند. او همه جا از حق ولايت خود و پدران خود
دفاع مي كند. منطق قوي حضرت رضا(ع) در تمام مباحثشان افراد را مسحور مي سازد.
امام رضا(ع) به مستضفان احترام مي گذارد و در مقابل مستكبران
بي اعتنايي مي كند. و پيوسته در حفظ شرف و حيثيت افراد مي كوشيد.

3-امام رضا(ع) به اخلاق عالي و ممتاز آراسته بودند، و بدين سبب دوستي عام و خاص را،
به خود جلب كردند، از ابراهيم بن عباس صولي نقل شده است كه مي گويد من
ابوالحسن الرضا(ع) را هرگز نديدم در سخن گفتن، باكسي درشتي كنند، هرگز پاهاي خود
را جلو همنشين دراز نمي كردند، هرگز در برابر همنشين تكيه نمي كردند،هرگز او را نديدم كه
قهقهه بزند، بلكه خنده اش تبسم بود. هرگز او را نديدم كه آب دهان بيندازد.

4-امام رضا(ع) به نقل از پدرانشان در مورد زهد فرمودند: زهد آن است كه حلال دنيا را از ترس
حساب و كتاب و حرام دنيا را از ترس عقاب ترك مي كند. محمد بن عباد درباره رفتار زاهدانه آن
حضرت مي گويد: پوشش ابوالحسن(ع)در طول تابستان همواره يك بوريا بود. ايشان در طول
زمستان با همه عظمت و وقاري كه داشتند و پوششي ساده داشتند.

5-پرهيزكاري و تقواي امام رضا(ع) طوري بود كه نه تنها مردم، بلكه دشمنان نيز به آن اعتراف
مي كردند، ايشان همه فكر و انديشه ايشان، حفظ دين خدا و اجراي وظائف الهي بود و نجات
خود و مردم را در تقوا، پرهيزكاري و عبادت مي دانستند. در مورد امام رضا بايد گفت ايشان
اُسوه ي كامل عبوديت بودند و در اين راه به حدي رسيده بودند كه ايشان را عاشق عبادت
مي دانستند، آن حضرت بسياري از روزها را روزه داشتند و بسياري از شبها بيدار بودند، به
طوري كه امام(ع) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواندند.

6-سخاوت امام رضا(ع): سخاوت موجب روشنائي و گرم كردن كانون خانواده و بينوايان
مي شود و بهترين تعريف درباره سخاوت بيان امام رضا(ع) مي باشد كه مي فرمايد: انسان
سخاوتمند از غذاي ديگران مي خورد تا از غذاي او بخورند ولي انسان بخيل از غذاي ديگران
نمي خورد تا از غذاي او نخورند. همچنين روايت شده امام رضا(ع) يك سال تمام ثروت خود
را در روز عرفه بين نيازمندان تقسيم كردند. فردي به ايشان گفت اين گونه بخشش، ضرر است.
حضرت فرمودند اين گونه بخشش ضرر و زيان نيست بلكه غنيمت است.

شيوه امام رضا(ع) در بخشش طوري بود كه حتي كه مورد جود و بخشش امام رضا(ع)
قرار مي گرفت ذره اي احساس شرمندگي نكند.

7-صبر و مقاومت امام رضا(ع) يكي از اصول مشترك در زندگاني امامان كه همواره
در زندگي آنها مشاهده گرديده صبر و مقاومت است، اين بزرگواران الگوي بزرگ صبر
و قهرمان مقاومت بودند. امام رضا(ع) اهل حلم و شكيبايي بودند. ديگران سعي
مي كردند سكوت كنند. افرادي بودند كه نسبت به ايشان بي احترامي مي كردند
اما اين بزرگوار در برابر آنها خاموشي را انتخاب مي كردند.

8-اخلاق و رفتار امام رضا(ع) با خانواده اش: چون امام كاظم(ع) بيشتر عمر شريف شان
در زندانها سپري شد، امام رضا(ع) به عنوان پسر ارشد مسئول نگهداري خانواده ايشان بودند،
ايشان در اين مدت طوري از خانواده شان مراقبت كردند كه اجازه ندادند كسي به آنها
بي احترامي كند، نهايت احترام را به آنها مي گذاشتند و خطرات دشمنان را از آنان دور
مي كردند. رفتار امام رضا(ع) با فرزندشان امام جواد(ع) آن قدر محبت آميز و توأم با احترام
بود كه ايشان را به نام صدا نمي زدند بلكه بيشتر با كنيه مورد خطاب قرارش مي دادند.
به عنوان مثال
مي فرمودند ابوجعفر براي من نامه نوشته است.

9-اخلاق و رفتار امام رضا(ع) بامردم: امامان با مردم نشست و برخاست داشتند و در
تعاملات اجتماعي به نيكوترين صورت با آنان برخورد مي نمودند. اين سيره چنان نيكو بود
كه با الگو قرار دادن آنان ما مي توانيم روش صحيح برخورد اسلامي با افراد گوناگون را بياموزيم.

امام رضا(ع) به عنوان اسوه ي كانون مهر و عاطفه نسبت به بندگان خدا بود، ايشان
در جايي كه مربوط به شخص خودشان بود بزرگترين گذشت ها، عالي ترين ايثارها و
بيشترين محبت را نسبت به ديگران داشتند، به طوري كه اگر فردي حتي كوچكترين
خدمتي براي امام رضا(ع) انجام مي داد ايشان نهايت تشكر و قدرداني را به جا
مي آورد و حتما آن فرد را جبران مي نمودند.

10-برخوردهاي تربيتي و سازنده امام رضا(ع): در چشم امام رضا(ع) همه افراد مقام
و ارزش داشتند و به آنان حرمت مي گذاشت و برابري انسانها را در حقوق ملاحظه مي كرد،
از تحقير انسانها و پست شمردن آنان و توهين و استهزاء، سخت جلوگيري مي كرد و شكل
و شمايل و رنگ و ثروت و ... ملاك نبود بلكه انسان در نظر او محترم و عزيز بود. حتي غلامان
و سياهان هم مورد عنايت و توجه بودند و با آنان هم به عنوان يك انسان برخورد مي كردند.

 

 

 

 

ویژگیهای شخصیت حضرت رضا (ع)

علاوه بر تربيت الهی دو بعد اساسی در شخصیت حضرت رضا(ع) وجود دارد.این دو بعد
به صورتی که درشخصیت پیشوایان معصوم وجود دارد در افراد برجسته عادی دیده نمیشود

جامعیت در شخصیت حضرت رضا (ع)

منظور از جامعیت شخصیت وجود صفات گوناگون و خصوصیات اساسی در شخصیت است ،
پیشوایان معصوم ما و از جمله حضرت رضا (ع) واجد خصوصیات مختلف بودند.

تقوا ، ایثار و از خودگذشتگی ، احترام به افراد بدون توجه به مقام و موقعیت اجتماعی آنها ،
مجاهده در راه حق ، علم ، قدرت تفکر ، سعه صدر و التزام به اصول و موازین اسلامی در
تمام شئون زندگی اخلاق و ادب ، زهد ، عبادت ، سخاوت ، صبر و مقاومت ، رفتار با خانواده ،
رفتار با مردم از جمله خصوصیاتی است که شخصیت حضرت رضا (ع) را از دیگران متمایز می سازد.

جامعیت شخصیت از نظر امام رضا علیه السلام

بعد جامعیت را که ما در این جا مورد بحث قرار دادیم در ضمن گفتار آن حضرت درباره ی
صفات امام مطرح شده است.

در کتاب تحف العقول صفحه439 از قول عبدالعزیزبن مسلم درباره ی مساله ی امامت
و امام و موقعیت او مطالبی از حضرت رضا (ع) ذکر شده است و ما بخش کوتاهی از این
قسمت را که مؤید بعد جامعیت در شخصیت امام است ذکر می کنیم.

«الامام مطهر من الذنوب ، مبرء من العیوب ،مخصوص بالعلم ، موسوم بالحلم ،نظام الدین
و عزالمسلمین و غیظ المنافقین و بوار الکافرین ... نامی العلم ، کامل الحلم ، مصطلع بالامر ،
عالم بالسیاسه ، مستحق للرئاﺴﺔ ، مفترض الطاعه ، قائم بامرالله ، ناصح لعباد الله.
ان الانبیاء والاوصیاء صلوات الله علیهم یوفقهم الله و یسددهم و یوتیهم من مخزون علمه
و حکمته مالایؤتیه بغیرهم...»

«امام از گناهان پاک و از عیوب مبراست به علم مخصوص و بردباری موسوم است،
نظام دین و عزت مسلمین و خشم برمنافقین و نابودی کفار است.درخت دانش در وجود
او بارور است و حلم و بردباری را به سرحد کمال داراست و در مقام امامت کاملا نیرومند است .
از سیاست آگاه است ، سزاوار ریاست است و واجب الاطاعات است قائم به امر خداست و نسبت
به بندگان خدا خیرخواه ، پیغمبران و اوصیاء (ص) را خدا توفیق دهد و کمک کند و از مخزن علم و
حکمتش به آنها بدهد آنچه دارد به دیگری ندهد.»

در کلمات قصار حضرت رضا علیه السلام نیز جامعیت شخصیت به صورت ده خصلت بیان شده است.

«و قال علیه السلام لایتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال: الخیر منه مامول
و الشرمنه مامون یستکثر قلیل الخیرمن غیره و یستقل کثیر الخیر من نفسه.لایساءم
من طلب الحوائج الیه و لایمل من طلب العلم طول دهره.» [2]

«از او امید خیر باشد، از بدی او درامان باشند، خیر اندک دیگری را بسیار شمارد ،
خیر بسیار خود را کم گیرد ، هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود، در طول عمر خود
از دانشجویی خسته نگردد.»

در میان این ده خصلت مفید بودن به حال دیگران ، تامین نیاز مردم ، تحصیل دانش و
کسب فضایل اخلاقی و همچنین اتکا به خداوند ذکر شده است.

وحدت در شخصیت امام رضا علیه السلام

 

بعد اساسی دیگر که شخصیت امام را از دیگران متمایز می سازد وحدت است.
منظور از وحدت در شخصیت، هماهنگی اجزای شخصیت ، حاکمیت اصول معین
بر رفتار فرد ، یکسان بودن واکنشها در موقعیتهای مشابه، سازگاری رفتار در
مواقع گوناگون وبطور کلی آگاهی فرد از رفتار خود و قابل توجیه بودن رفتار در موارد مختلف است.
پیشوایان معصوم ما همه به خاطر تربیت الهی از وحدت شخصیت برخوردارند و عصمت پیامبران و
امامان معصوم نیز با وحدت شخصیت در آنها رابطه ی نزدیک دارد.

امام جز به حق سخن نگوید، جز بر وفق موازین الهی قدم برندارد، جز در برابر حق تسلیم
نشود، پیوسته از حق حمایت کند ، جز حق را نپرستد، جز برای حق اقدام نکند ، برخورد او
با دیگران با اصول انسانی سازگار است ، در بحث و تبلیغ از منطق صحیح پیروی می کند و
پیوسته طرفدارمستضعفان است. امام جز به معروف امر نمی کند و پیوسته مردم را از انجام
منکرات منع می نماید. او همیشه طرفدار عدالت است و ظلم را تحمل نمی کند.

آنچه در این بعد مطرح است بندرت در رفتار افراد عادی دیده می شود.برای روشن شدن
اهمیت این بعد مقایسه آن باضد آن سودمند به نظر می رسد. در برابر افرادی که از وحدت
شخصیت برخوردارند افرادی تعدد شخصیت دارند.این گونه افراد به خاطر نام و عنوان و گاهی
عقیده و وابستگی به مکتب خاص و اشتغال به حرفه ی معین ظاهرا وحدت شخصیت دارند
اما مطالعه ی رفتار آنها نشان می دهد که اجزای شخصیت این گونه افراد هماهنگ نیستند.
در مقام بحث از عدالت حمایت می کنند اما در عمل حامی ستمگران هستند.در بحث نیز
سازگاری و هماهنگی در گفتار آنها دیده نمی شود. آنها در قسمتی از بحث از عدالت
حمایت می کنند اما در قسمت دیگر بحث ، برخلاف عدالت سخن می گویند.در مورد گروهی
طرفدار عدالت هستند اما در برخورد به گروه دیگر عدالت را فراموش می کنند. این گونه افراد
ظاهرا طرفدار اخلاق هستند اما همه جا موازین اخلاقی را مراعات نمی کنند. در بحث ، از
منطق و دلیل سخن می گویند اما بسیاری از عقاید غیر مدلل را مورد حماینت قرار می دهند.
آنها ظاهرا طرفدار ارزشهای معنوی هستند اما در عمل دنبال چیزهای بی ارزش می روند.در
یک سخنراني ممکن است چند شخصیت از خود ظاهر سازند.در یک دوره کوتاه از زندگی نیز
رفتار متضاد و ناهماهنگ از انها سر می زند.

بعد وحدت در شخصیت حضرت رضا (ع)به نحو کامل تجلی می کند.حضرت رضا (ع) در
برابر مامون ، در گفتگو با رهبران مذاهب در برخورد با مخالفان در مقابل خدمتکاران خود،
در تماس با خویشان در گفتگو با مسئولان مملکت و در برابر مستضعفان یک سلسله اصول
و ضوابط را در رفتار خود منعکس
می سازد. حضرت رضا (ع) در همه جا مدافع اصول و مبانی اسلام است او پیوسته بر وفق
موازین اسلامی عمل می کند. او همه جا از حق ولایت و پدران خود دفاع می کند. منطق
قوی حضرت در تمام مباحثات افراد را مسحور می سازد.حضرت هیچگاه برخلاف منطق
سخنی بر زبان جاری نمی سازد. او در بحث راجع به امور پزشکی ، در بررسی صفات خدا ،
در اثبات حضرت علی (ع) ، در بیان فلسفی احکام ، در بررسی مذاهب و بحث درباره امور
کلامی همه جا تابع منطق و دلیل است.

همانطور که در بعد جامعیت بیان شد حضرت رضا (ع)پیوسته موازین اسلامی و اخلاقی
را مراعات می کند.او به مستضعفان احترام می گذارد و در مقابل مستکبران بی اعتنایی
می کند .حضرت پیوسته در حفظ شرف و حیثیت افراد می کوشد.او همه جا به یاد خداست ،
پیوسته قرآن می خواند ، در اشاعه معارف اسلامی
می کوشد ، از حق و عدالت حمایت می کند ، در برابر زمامداران ، خودکامه می ایستد
و همه جا زهد و تقوا خود را ظاهر می سازد. گزارش ماموران خدمتکاران ملازمان درباره ی
رفتار حضرت رضا (ع) دلیل بر وحدت و هماهنگی شخصیت آن حضرت هست.[3]

اخلاق و ادب

اخلاق، یکی از عناصر مهم شخصیت انسان است و کاشف کیفیت ذات ، و درون اوست .
امام رضا (ع) به اخلاق عالی و ممتاز آراسته بودند ، و بدین سبب دوستی عام و خاص را
به خود جلب کردند ، همچنین انسانیت آن حضرت یگانه و بی مانند بود و در حقیقت تجلی
روح نبوت ، و مصداق رسالتی بود که خود آن حضرت ، یکی از نگهبانان و امانتداران و وارثان
اسرار آن به شمار می رفت.از ابراهیم بن عباس صولی[4] نقل شده ، که گفته است:

من ابولحسن الرضا (ع) را هرگز ندیدم در سخن گفتن با کسی درشتی کنند.

من ابولحسن الرضا (ع) را هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از فراغ از آن قطع کند.

هرگز درخواست کسی را ، که قادر به انجام دادن آن بود رد نفرمودند.

هرگز پاهای خود را جلوی همنشین، دراز نمی کردند.

هرگز دربرابر همنشین، تکیه نمی کردند.

هرگز او را ندیدم ،که غلامان و بردگان خود را بدگوید.

هرگز او را ندیدم ، که آب دهان بیاندازد.

هرگز او را ندیدم ، که قهقهه بزند ، بلکه خنده اش ، تبسم بود.

تا آنجا که می گوید : هر که بگوید در فضیلت ، کسی را مانند او دیده ، از او باور نکنید.[5]

زهد

امام علی بن موسی الرضــا علیه الســلام جامع تمام فضائل بودند ، به طوری که تمــام
صفات عالی در ایشان جمع شده بود .خصایص شریف امام رضا علیه السلام قسمتــی از
صفات جدش،بزرگترین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بود که از میان پیامبران ممتاز بودند.
ایشان درباره زهدبه نقل ازپدرشان می فرمودند زاهد آن است که حلال دنیا را از ترس
حساب و کتاب وحرام دنیا رااز ترس عقاب ترک میکند.[6]

محمد بن عباد[7] درباره رفتار زاهدانه آن حضرت می گوید:پوشش ابوالحسن علیه السلام
در طول تابستان همواره یک بوریا بود.ایشان در طول زمستان با همه عظمت و وقاری که
داشتند پوششی ساده داشتند و به دور از هرگونه علامت گذاری ویا این که رنگ مخصوصی
داشته باشد همیشه لباس زیر به تن میکردند مگر آنکه میخواستند پیش مردم و به دیدن آنها
بروند که در آن وقت بهترین لباس خود را می پوشیدند.[8]

امام می فرمودند:لباس مظهر خارجی انسان است نمی توان نسبت به آن بی توجه بود حرمت
مومن ایجاب می کند که انسان در ملاقات با او ، شئون خود و وی را رعایت کند و مقید باشد که
پاکیزه و خوش لباس باشد.[9]

از دلائلی که امام رضا علیه السلام نزد مردم ، لباس خوب می پوشیدند این بود که اگر ظاهر
انسان تمیز و پاکیزه باشد ، دیگران از دیدن این فرد لذت می برند و تحت تاثیر وی قرار می گیرند.
هم چنان که از دیدن یک انسان کثیف و آلوده حالشان دگرگون می شود. ایشان لباس زیبا و
پاکیزه می پوشیدند تا مردم با دیدن ایشان درس نظم و پاکیزگی را در کنار ساده زیستی بیاموزند
و از طرفی نشان دهند که مومن در حد شانش می تواند از امکانات این دنیا استفاده کند.همچنین
نقل شده : در محیط خانه ی امام رضا علیه السلام آثاری از زندگی اشرافی وجود نداشت از زیور
و زینت استفاده نمی کردند، مگر اینکه خود را به عود هندی خام بخور می دادند.

گوشه گیری از دنیا و ساده زیستی ، برجسته ترین صفات امام رضا علیه السلام بود.
تمام راویان متفق القولند که وقتی آن حضرت ولیعهد مامون شدند هیچ توجهی به جنبه ی
قدرت و عظمت آن نداشتند. نقل شده زمانی که امام رضا علیه السلام مجبور به پذیرفتن ولایت
عهدی شدند ، چون روز عید فرا رسید مامون برای خواندن نماز از امام علیه السلام دعوت به عمل
آورده ایشان با ساده ترین پوشش و با لباسی که مخصوص نماز عید بود حاضر شدند ، این لباس
عبارت بود از دو قطیفه روی لباس و عمامه ی سفیدی از کتان که به سر بسته بود که یک طرف آن
را به سینه و طرف دیگرش را میان دو شانه انداخته بودند عصایی بدست داشتند ، درحالیکه
کفش برپا نداشتند. چون همراهان ایشان این وضعیت را دیدند ، آنان هم چون امام راه افتادند.[10]

نمونه ی دیگری از اخلاق امام رضا علیه السلام این بود که در دوران ولایت عهدی
و تصدی بالاترین مقام در دولت اسلامی به هیچ یک از غلامانشان دستور نمی دادند که کارهای
ایشان را انجام دهند.

روایت شده که وقتی ایشان به حمام نیاز داشتند از این که به کسی دستور بدهند
حمام را برای ایشان آماده کنند ، تنفر داشتند و خود کارهای شخصی خویش را انجام
می دادند. همچنین ایشان جهت همدردی با مردم به حمام عمومی شهر می رفتند و
از نزدیک با مردم معاشرت داشتند.[11]

عبادت

عبادت ، فروتنی در مقابل خداوند است.انسان کامل به هر اندازه به خدا نزدیکتر باشد به همان اندازه خشوع و بندگی اش در مقابل خدا بیشتر می گردد ، چنین کسانی هدفشان در عبادت فقط سپاس
نعمت های خداوند و نظرشان به قرب پیشگاه ابدیت می باشد این بزرگترین امتیازات مردان الهی در ارتباط با خداست ، محور اصلی زندگی آنها خدای تعالی و عشق به خداست ، شدت توجه به خدا موجب شده بود که آنها لحظه ای از حق غافل نشوند ، به طوریکه اگر گاهی حالت غفلت در خواب یا بیداری به آنها دست می داد آن را برای خود گناه به حساب می آوردند.[12]

به همین دلیل همواره آنان را می بینیم که در وادی شکر الهی اظهار عجز می کنند و با این همه از خوف الهی انابه می کنند و این نشان دهنده ی تواضع و فروتنی آنها در مقابل ذات احدیت است.

پرهیزگاری و تقوای امام رضا علیه السلام طوری بود که نه تنها مردم ، بلکه دشمنان نیز به آن اعتراف می کردند، ایشان همه فکر و اندیشه ايشان ، حفظ دین خدا و اجرای وظایف الهی بود و نجات خود و مردم را در تقوا ، پرهیزگاری و عبادت کردن می دانستند.چیزهایی که در دنیا وجود داشت ، سبب نشد که ایشان از وظیفه ی خود دور بیفتد ، ایشان به دنیا علاقه نداشتند و نسبت به آن بی رغبت بودند ، زهد و عبادتشان بی نظیر بود ، همیشه سعی داشتند مردم را به تقوا و عبادت و پرستش خداوند دعوت نمایند.[13] چنان که به برادرشان زید فرمودند:«ای زید از خدا بترس ، آنچه که ما به آن رسیده ایم به وسیله ی همین تقواست هر کس که تقوا داشته باشد و خدا را مراقب خود نداند از ما نیست و ما از او نیستیم»[14]

منابع تاريخي امام رضا علیه السلام را پرهیزگاری می دانند که مکرر به زیارت خانه خدا و انجام مناسک حج و عمره می رفتند ، ایشان به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه فراوانی داشتند ، بالای قبر پیامبر صلی الله علیه و آله شش یا هشت رکعت نماز می خواندند در رکوع یا سجده ، سبحان الله سه بار یا بیشتر می گفتند، زمانی که نمازشان تمام می شد به سجده می رفتند آنقدر سجده را طولانی
می کردند که عرق ایشان روی ریگ های مسجد می ریخت ، صورت مبارکشان را روی زمین یا خاک مسجد می گذاشتند ، دائما در حال عبادت بودند و به عبادت عشق می ورزیدند و برای عبادت خداوند انواع رنج ها را تحمل می کردند.[15]

امام رضا علیه السلام همچون پدر و اجداد پاکشان همواره قبل از هر چیز بنده ی خالص خداوند بودند ، و همه چیز را در بندگی خدا دنبال می کردند در پرتو همین بندگی بود که به ارزش های والای انسانی و مقام های بلند معنوی دست یافتند. عبادت ، رازونیاز ، مناجات و سجده های طولانی شان نشان می دهد که ایشان دلداه ی خداست.رابطه تنگاتنگ عاشقانه با ذات پاک خداوند داشتند . یکی از همراهان این بزرگوار در سفر خراسان می گوید:به روستایی رسیدیم ، آن حضرت به نماز ایستادند ، و سجده های طولانی به جای آوردند ، او می گوید: شنیدم امام در سجده می گفتند: «خدایا اگر تو را اطاعت کنم حمد و سپاس مخصوص تو است و اگر نافرمانی کنم حجت و عذری برایم نخواهد بود ، من و دیگران در احساس تو شریکی نداریم اگر نیکی به من رسد از جانب تو است. ای خدای بزرگوار !مردان و زنان با ایمان را در مشرق و مغرب در هر کجا هستند بیامرز.»[16]

باتوجه به مضمون دعاهای ائمه می بینیم دعای امامان ابتدا برای دیگران به خصوص مؤمنان بود بعدا برای خودشان دعا میکردند این نشان دهنده ی آن است که آنها چقدر به فکردیگران بودند و در حق مردم مهربانی میکردند .

کسی را باتقواتر نسبت به خدای متعال,مثل او ندیده بودم ذکر خدا همیشه برلبانشان جاری بود،همیشه خدا ترس و پارسا بود موقعی که وقت نماز میشد در سجده گاه خود می نشست وسبحان الله ،لااله الله و ذکرهای دیگر میگفتند و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت میکردند .

درمورد امام رضا علیه السلام باید گفت ایشان اسوه ی کامل عبودیت بودند و در این راه به حدی رسیده بودند که ایشان را عاشق عبادت مي دانستند.آن حضرت بسیاری از روزها را روزه داشتند و بسیاری از شب ها بیدار بودند.به طوری که در زمان ایشان و نه از آن به ،کسی به این درجه نرسید حتی زاهد ترین افراد.

نکته مهم دیگر اینکه امام رضا (ع) بسیاری از اوقات شبانه روزبه درس و بحث مشغول بودند,فقه علوم محمدی را به شاگردانشان درس میدادند زیرا ایشان درس را نمونه ای از ذکرو عبادت مي دانستند و زمانی که از درس دادن فارق می شدند به ذکر گفتن خدا می پرداختند.[17]

اباصلت میگوید: من در سرخس به خانه ای که حضرت را تحت نظر گرفته بودند رفتم ، از نگهبان اجازه گرفتم او گفت:حالا موقع رسیدن به حضور ایشان نیست . گفتم چرا ؟ گفت: امام علیه السلام در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند و از نماز ، یک ساعت پیش از ظهر و نزدیک غروب فارغ می شوند و همه اوقاتشان در جای نماز نشته و مشغول مناجات خدا می شود. ابا صلت به نگهبان می گوید :در همین موقع اجازه بگیر. اتفاقا اجازه گرفتند من در همان حال که ایشان انتظار نماز را داشتند به حضورش
شرف یاب شدم.[18]

اهمیت امام به نماز در سیره ی عملی ایشان کاملا مشهود است. نقل شده است روزی ایشان با بزرگان ادیان مختلف مناظره داشتند و سخنان زیادی بین امام علیه السلام و حاضران رد و بدل می شد ، جمعیت زیادی در آن مجلس حاضر بودند. زمانیکه ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. یکی از حاضران که عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نکن که دلم آزرده می شود شاید اگر سخنانتان را ادامه دهی مسلمان شوم. ایشان فرمودند نماز می خوانیم و برمی گردیم امام برخواستند و نماز خواندند.[19]

از دیگر ویژگی های آن حضرت این بود که هر دعایی را شروع می کردند صلوات بر آل محمد و آل او
می فرستادند در نماز یا غیر نماز بسیار صلوات می فرستادند ، شبها موقعی که می خواستند بخوابند قرآن تلاوت می کردند، موقعی که به آیه ای می رسیدند که در آن از بهشت و دوزخ سخن می گفتند گریه می کردند و می فرمودند: « پناه می برم به خدا از آتش دوزخ. » آن حضرت هر سه روز یکبار تمام قرآن را تلاوت می کردند و می فرمودند « اگر خواسته باشم قرآن را در کمتر از سه روز تمام کنم
می توانم ولی هیچ آیه را نخواندم مگر اینکه در معنی آن آیه فکر کنم ، و درباره ی اینکه آن آیه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده از این رو هر سه روز قرآن را تلاوت می کنم .»[20]

ایشان هر دعایی که می کردند خیلی زود به اجابت می رسید نقل شده که به مامون خبر داده بودند که امام رضا علیه السلام مجالس علمی مربوط به دین و مذهب تشکیل داده اند و این کار باعث شده مردم به مقام علمی ایشان پی ببرند. مامون فردی را مامور کرد که نگذارد مردم در این مجالس شرکت کنند، امام را نزد خود خواند و نسبت به ایشان بی احترامی و پرخاشگری کرد. ایشان از نزد مامون با ناراحتی بیرون آمدند و در حالی که لب های خود را تکان می دادند و می گفتند: به خدا سوگند او را نفرین
می کنم که یاری خداوند از او برداشته شود. موقعی که به خانه رسیدند دو رکعت نماز به جا آوردند. اباصلت می گوید: امام هنوز نمازشان را تمام نکرده بودند که زلزله ای در شهر اتفاق افتاد ، فریادهای زیادی شنیده می شد و گرد و غبار زیادی از زمین بلند شد. اباصلت اضافه کرد من از جایم حرکت نکردم تا امام (ع) سلام نماز را گفتند. بعد از آن بالای پشت بام رفتم و بیرون را نگاه کردم و جز سرهای شکسته چیزی ندیدم بعد از مدتی مامون و لشکرش درحالیکه سرشان شکسته بود را دیدم که با کمال خفت و خواری از شهر بیرون شدند.[21]

از اباصلت هروی نقل شده است که روزی امام در منزل خود نشسته بودند ، فرستاده ی هارون الرشید وارد شد و به ایشان چنین گفت: خلیفه شما را به حضور می طلبد. امام رضا علیه السلام برخاستند و فرمودند: ای اباصلت او مرا جز برای امر ناگواری احضار نکرده است ولی به خدا سوگند نخواهد توانست آنچه را ناپسند می دارم در حق من انجام دهد زیرا دعای جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله را همراه خود دارم که موجب حفظ جان من خواهد شد.ایشان وارد قصر هارون الرشید می شوند چون نگاه حضرت به هارون افتاد همان دعا را خواندند و در مقابل او ایستادند. هارون الرشید به امام چنین گفت:ای ابوالحسن ، دستور داده ایم یکصد هزار درهم به شما بپردازند تا شما نیازهای خانواده خود را برآورده کنید. چون علی ابن موسی علیه السلام از آن مجلس بیرون رفتند هارون چنین گفت:من خواهان چیز دیگری بودم و پروردگار چیز دیگری اراده کرد و آن چه خدا بخواهد همان شود.[22]

فردی به نام رجاء بن ابی ضحاک[23] در مورد عبادت و مناجات امام رضا علیه السلام چنین می گوید: مامون مرا نزد امام علیه السلام به مدینه فرستاد که ایشان را از مدینه به خراسان نزد وی ببرد ، مامون سفارش کرده بود که مواظب امام باشم. مسیر راه بصره ، اهواز ، فارس ، خراسان بود و خیلی سفارش شده بودند که شبانه روز از ایشان جدا نشوند. وی می گوید من همیشه کنار امام بودم و کسی را با تقوا تر نسبت به خدای متعال مثل او ندیده بودم ، ذکر خدا همیشه بر لبانشان جاری بود ، همیشه خداترس و پارسا بود ، موقعی که وقت نماز می شد در سجده گاه خود می نشست و سبحان الله ، لااله الا الله و ذکرهای دیگر می گفتند و بعد از نماز اطرافیان را نصیحت می کردند.[24] رجاء ابن ابی ضحاک اضافه
می کند وقتی ایشان را نزد مامون بردم از من درباره ی احوالات امام پرسید من آنچه را دیده بودم برای او گفتم از رفتار و اعمال ایشان ، رفتن و ماندنشان ، همه ی آنچه که اتفاق افتاده بود. مامون گفت: ای پسر ضحاک این مرد بهترین خلق خدا روی زمین است ، از همه ی مردم دانشش و عبادتش بیشتر
می باشد آنچه که از ایشان دیدی نزد کس دیگر نگو تا بزرگواری او بر کسی آشکار نشود مگر از زبان خود من.[25]

سخاوت

از اصول اخلاقی که در زندگی همه ی امامان فراوان دیده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد ، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش وجود دارد فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمت هایی که خداوند به او داده ، چه نعمت مادی و چه نعمت های معنوی مانند علم برخوردار کند.[26]

سخاوت از« سخاء» گرفته شده است و « سخا النار و یسخوها » ، یعنی این که اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنیم ، بهتر می سوزد و روشنائی اش بیشتر می شود ، بنابراین تعریف سخاوت که از همین ریشه است موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانواده های بینوایان می شود.[27]

شاید بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا علیه السلام باشد که فرمودند:

« السخی یاکل من طعام الناس لیاکلوا من طعامه و البخیل لایاکل من طعام الناس لئلا یاکلوا من طعامه انسان سخاوتمند از غذای دیگران می خورد تا از غذای او بخورند ، ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمی خورد تا از غذای او نخورند. »[28]

در بررسی سیره ی امام رضا علیه السلام ، ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم می خورد. ایشان ، بسیار صدقه ی پنهانی می دادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم می نمودند. روایت شده که ایشان یک سال تمام ، ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند . فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش ضررو زیان نیست بلکه غنیمت است ، هرگز چیزی را که به وسیله آن طلب اجر و کرامت
می کنید ، غرامت و ضرر به شمار نیاور.[29]

گزارش شده هر وقت سفره ی غذا را برای امام پهن می کردند کاسه ای نزدیک ایشان قرار می داند، ایشان از هر نوع غذا مقداری را بر می داشتند و در آن کاسه می ريختند و دستور می دادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. بعدا می فرمودند:

"فلا اقتحم العقبه ؛[30] باز هم به عقبه تکلیف تن در نداد . "

و می فرمودند: خداوند می داند که همه ی مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند. برای آنها را ه دیگری قرار داده ، و آن غذا دادن به فقرا است.[31]

شیوه ی امام علیه السلام در بخشش طوری بود که حتی کسی که مورد جود امام رضا علیه السلام قرار می گرفت ، ذره ای احساس شرمندگی نکند . نقل شده که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند ، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و
گند مگون وارد مجلس شد وبه حضرت سلام کرد و گفت: من از دوستان پدران و نیاکان شماهستم. از حج برمی گشتم که خرجی خود را گم کردم،اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من مي دهی، ازطرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشین.بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عده ی کمی باقی نماندند امام به اتاقشان می روند و بعد از مدت کمی بازگشتند و دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن ، لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا ترا نبینم و تو نیز مرا نبینی.بعد از رفتن آن مرد ، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا علیه السلام عرض کرد:شما نسبت به این شخص احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید تا شما او را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ایشان فرموند:از ترس اینکه مبادا شرمندگی در صورت اوببینم ایا از رسول خدا(ص) شنیده ای که فرمودند:حسنه مخفیانه باهزار حج برابراست.[32]

این عمل امام (ع)مارا متوجه مطلبی میکند وآن اینکه اگر انسان وقتی چیزی به بینوایی یا سائلي مي دهد بخشش نیست بلکه شکر نعمتی است که خداوند به او داده است.انسان تا موقعی که حقوق واجب اش را نپرداخته در خطر بزرگی قرار دارد . بخشش امام به خاطر دوستی کردن بادیگران نیست بلکه به خاطر شکرکردن نعمتهای خداوند است که به ایشان داده است.

همچنین نقل شده است شخصی به حضرت علی ا بن موسی الرضا (ع) گفت:به قدر جوانمردی خودتان به من عطا و بخشش کنید.ایشان فرمودند :این اندازه برای من مقدور نخواهد شد . اوگفت: پس به اندازه مروت من عطاکن.حضرت فرمودند:این مقدار ممکن میشود پس از این جریان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ دویست اشرفی به او بدهند.[33]

تواضع:

علاوه بر نیازمندان، سخاوت امام رضا علیه السلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زیاد بود که زمانی که برای آن حضرت غذا می آوردند، ایشان غلامان و خادمان وحتی درباران و نگهبانان را بر سرسفره می نشاندند و با آنها غذا میخوردند. همچنین نقل شده زمانی که آن حضرت تنها می شدند همه ي خادمان و غلامان خودشان را از کوچک و بزرگ جمع می کردند و با آنان سخن
می گفتند و با آنها انس می گرفتند به طوری که غلامان آن حضرت هیچ ترسی از ارباب و مولای خود نداشتند.[34]

تواضع امام به اندازه ای بود که بعضی مواقع مردم ایشان را نمی شناختند و ایشان را از افراد معمولی تمیز نمی دادند. نقل شده است که روزی ایشان وارد حمامی می شوند مردی آنجا بود که ایشان را
نمی شناخت به امام می گوید بیا مرا مشت و مال بده. حضرت شروع به مالیدن دست و پای او کردند زمانی که ایشان را شناخت ، عذرخواهی کرد ولی امام او را دلداری دادند.[35] ادب و تواضع امام رضا
علیه السلام نسبت به دیگران به اندازه ای بود که اگر فردی بر امام وارد می شد ایشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جایشان برمی خاستند و او را در مناسب ترین مکانها جا می دادند.[36]

صبر و مقاومت

یکی از اصول مشترک در زندگانی امامان که همواره در زندگی آنها مشاهده گردیده صبر و مقاومت است این بزرگواران الگوي بزرگ صبرو قهرمان مقاومت بودند.

در بررسی زندگی امام رضا علیه السلام می بینیم که ایشان نیز همچنین دیگر امامان ، نمونه کامل این صفت اخلاقی بودند شاید بتوان از موقعیت های دشواری که ایشان با آن روبه رو شدند زمانیکه مامون این بزرگوار را به خراسان دعوت کرد نام برد.

ایشان برای وداع خانه خدا به مکه رفتند،لحظه جدایی آن حضرت از فرزندش ابی جعفر محمدبن علی جواد (ع) بود که ایشان با دلی استوار و مطمئن به قضا و قدر الهی این مصیبت را تحمل کردند. شکیبایی و بردباری آن حضرت در دوره خلافت مأمون در برابرسیاستهاي مرموز و پشت پرده او به ویژه جریان ولایتعهدی،درجه صبر و تحمل آن حضرت را برای ما آشکار می کند.[37]

امام رضا (ع) در دوران زندگیشان و زندانی بودن پدر بزرگوارشان،مکرر سعه صدر از خود نشان می دادند ومراقب اهل و عیال پدرارجمندشان بودند. ایشان اهل حلم وشکیبایی بودند.در برابر افرادی که باایشان ستیزه ونزاع داشتند حلم و صبر می ورزیدند.در برابردهن گجی های دیگران سعی میکردند سکوت کنند. افرادی بودند که نسبت به ایشان بی احترامی میکردند.اما این بزرگوار در برابر آنها خاموشی را انتخاب مي كردند . [38]

اخلاق و رفتار امام رضا(عليه السلام) با خانواده

رفتار امام رضا (ع)با خانواده در مدت سی و پنج سال امامت امام موسی کاظم (ع) با حوادث و فراز و
نشیب های سیاسی آمیخته بود. بیشتر زندگانی ایشان در زندان های هارون الرشید سپری شد.
امام رضا علیه السلام در تمامی مدتی که امام کاظم علیه السلام زندانی بودند دستیار و پشتوانه ی استوار پدر در حوادث سیاسی – فرهنگی بودند. شریک غم ها و رنجهاي پدرشان بودند هرگز در برابر قدرت طلبان هوسباز ،خودشان را تسلیم نکردند. ایشان راه پدر را ادامه دادند و مردم را به شدت از یاری رساندن و کمک به خلفای طاغوتی دور می کردند. چون امام کاظم علیه السلام بیشتر عمر شریفشان در زندانها سپری شد ، امام رضا علیه السلام به عنوان فرزند ارشد مسئول نگهداری خانواده ایشان بودند، ایشان دراین مدت طوری از خانوادشان مراقبت کردند که اجازه ندادند کسی به آنها بی احترامی کند، نهایت احترام را به آنها می گذاشتند و خطرات دشمنان را از آنان دور می کردند علاقه حضرت به خانوادشان در محبتی که به امام جواد (ع) داشتند نیز قابل ملاحظه است. قبل از تولد امام جواد (ع) فردی به امام رضا (ع) می گوید شما کودکانتان را دوست دارید پس از خداوند بخواهید که پسری به شما عطا کند . حضرت فرمودند: خداوند پسری به من خواهد داد که وارث من می شود هنگامی که ابا جعفر (ع) متولد شدند ، حضرت در طول شب گهواره ایشان را حرکت می دادند و با او بازی می کردند. امام فرزندشان را آنقدر دوست می داشتند که شب را نمی خوابیدند و گهواره امام جواد (ع) را حرکت
می دادند. به ایشان عرض شد آیا مردم با پسرانشان چنین رفتار می کنند؟ حضرت فرمودند این پسر مانند عامه مردم نیست و به دنیا آمدن و رشد نمودن او مانند ولادت پدران پاکش است.[39]

رفتار امام با فرزندشان امام جواد (ع) آنقدر محبت آمیز و توأم با احترام بود که ایشان را به نام صدا
نمی زدند بلکه بیشتر با کنیه مورد خطاب قرارش می دادند. به عنوان مثال می فرمودند: ابو جعفر برای من نوشته است و من برای ابو جعفر نوشتم.[40] بدین ترتیب می خواست ایشان را احترام و تمجید کنند.

نمونه ی دیگرعلاقه و وابستگی امام رضا (ع) ، محبتی بود که به حضرت معصومه (ع) داشتند.

اخلاق و رفتار امام رضا علیه السلام با مردم

امامان با مردم نشست وبرخواست داشتندو در تعاملات اجتماعی به نیکوترین صورت با آنان برخورد
می نمودند.این سیره چنان نیکوبود که با الگوقراردادن آنان ما می توانیم روش صحیحی برخورد اسلامی با افراد گوناگون را بیاموزیم.

با باررسی آیات در می یابیم برخوردا انسانهای مختلف باید هماهنگ و متناسب با روحیه ی آنها باشد خداوند عزوجل در قرآن فرموده است:

"محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفاررحماء بینهم"؛[41] محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابرکفار سخت و شدید ودرمیان خود مهربانند.

در آیه ی دیگر چنین فرموده است: "یاایها النبی جاهد الکفارو المنافقین و اغلظ علیهم" ؛[42]ای پیامبر با كافران ومنافقان جهاد کن وبر آنها سخت بگیر.

از این آیات چنین نتیجه گیری میشود که برخورد قرآن و اسلام با انسانهای مختلف فرق میکند. در بعضی جاها دستوربه برخورد نیک و پرمحبت میدهد ،«با مردم سخن نیک بگویید»[43] ودر جای دیگردستور به برخورد میانه میدهد:« محمد فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابرکفار سخت و شدید ودرمیان خود مهربانند.»[44]

امام رضا علیه السلام به عنوان اسوه کانون مهرو عاطفه نسبت به بندگان خدا بود. در زیارت آمده است:السلام علی الامام الرئوف؛ (سلام بر امام و پیشوای با رآفت ومهربان)این لقبی است که از طرف خداوند به ایشان داده شده است.ایشان بیشترین محبت ومهربانی را نسبت به مردم و اهل خانه و خدمت گزارا نشان داشتند .در روزی که ایشان مسموم شدندو در آن روز به شهادت رسیدند بعد ازاینکه نماز ظهررا خواندن به فردی که نزدیکشان بود فرمودند:مردم (منظور اهل خانواده،کارکنان و خدمت
گزارانشان بودند)غذا خورده اند؟آن فرد جواب داد:آقای من در چنین وضعیتی کسی میتواند غذا بخورد؟دراین لحظه که امام علیه السلام متوجه میشوند کسی غذا نخورده ،می نشینند و دستور آوردن سفره ای را می دهند همه را سرسفره دعوت می کنند و آنها را یکی یکی مورد محبت قرار می دهند.[45]

ایشان در جایی که مربوط به شخص خودشان بود بزرگترین گذشتها،عالي ترین ایثارها و بیشترین محبت را نسبت به دیگران داشتند.رفتار عملی امام رضا علیه السلام نشانه انسانی کامل و نمونه است که هیچ علاقه ای به دنیا و ظواهر آن ندارد.

اگرفردی حتی کوچکترین خدمتی برای امام رضا علیه السلام انجام میداد،ایشان نهایت تشکرو قدردانی را به جا می آوردند وحتما خدمت آن فرد جبران می نمودند.آن حضرت به مستضعفان و گرفتاران توجه خاصی می کردند،اگرآنهاگرفتاری وناراحتی داشتند،سعی میکردند مشکل آنان را حل کنند.زیاد بودند افرادی که در سایه یاری رسانی های امام(ع) به خیری دست یافتند.

برخوردهاي تربيتي و سازنده امام رضا(ع)

منظور از اين عنوان، مواردي است كه حضرت رضا(ع) در معاشرتها و مقاطع گوناگوني كه با افراد مختلف، برخورد داشت. به نحوي عمل مي كرد كه سازنده و تربيت كننده باشد و با عمل خود اسلام را در رفتار خويش نشان
مي داد. بخشي از اين حوادث را به عنوان نمونه با عناوين مختلف ذكر مي كنيم تا نشان دهنده «هدف تربيتي» و «روش سازنده» اي باشد كه در رفتار آن حضرت وجود داشته است.

1- ارزش قائل شدن براي انسان

در چشم امام رضا(ع) همه افراد، از نظر انساني مقام و ارزش داشتند و به آنان احترام مي گذاشت و برابري انسانها را درحقوق ملاحظه ميكرد، از تحقير انسان ها و پست شمردن آنان و توهين و استهزاء، سخت جلوگيري مي كرد و شكل و شمايل و رنگ و ثروت و ... ملاك نبود. بلكه «انسان»، در نظر او محترم و عزيز بود. حتي غلامان و سياهان هم مورد عنايت و توجه او بودند و با آنان هم به عنوان يك انسان برخورد مي كرد.

رعايت حقوق بشر، در رفتار امام رضا(ع) در حدّ اعلاي آن بود.ذكر نمونه هايي از اين گونه برخوردها مفيد است:

 

راوي: ياسر، خادم امام رضا(ع) است:

امام رضا(ع) به ما فرمود:

«اگر من بالاي سر شما ايستادم و شما در حال غذا خوردن بوديد، بلند نشويد، تا اين كه از غذا خوردن فارغ شويد. گاهي حضرت، يكي از ما را( براي انجام كاري) صدا مي كرد. وقتي گفته مي شد: مشغول غذا خوردن است،
مي فرمود: بگذاريد تا غذايش را بخورد، بعد....»[46]

راوي: نادر، خادم آن حضرت:

«هرگاه يكي از ما مشغول صرف غذا بود، امام رضا(ع) او را به كاري نمي فرستاد و به كار نمي گرفت، تا از غذار خوردن فارغ شود.»[47]

ملاحظه: آنان كه خادم، سرايدار، محافظ، دفتردار، منشي، شاگرد، همسر و .... دارند، در نحوه برخورد با اين افراد، بايد براي آنان هم«حق» قائل شوند و بدون رعايت حال آنان، از آنان كار نكشند و دنبال كارها نفرستند. و توجه داشته باشند كه اگر چه آنان، از جان و دل، خدمتگزاري مي كنند و حتي گاهي آسايش و سلامت و جان خويش را در راه ديگري به خطر مي اندازند، اما ارزش انساني دارند و احساسات بشري آنان و حقوقشان بايد ملاحظه و رعايت گردد، و چنين فكر نشود كه آنان خلق شده و استخدام شده اند تا براي اينان كار كنند. نبايد ضرورت هاي اجتماعي را ملاك و مبناي تغيير ناپذير و پذيرفته شده قرار داد.

 

راوي:مردي از اهل بلخ:

«همراه امام رضا(ع) در سفرش به خراسان بودم. روزي سفره غذايي طلبيد و همه خدمتكاران و غلامان را(از سياهان و ديگران) سر سفره جمع كرد.

گفتم: جانم به فدايت،كاش براي اينان سفره اي جدا قرار مي دادي!

فرمود: دست بردارخدا يكي است، پدر و مادر همه يكي است، پاداش هم(در قيامت)به اعمال است.»[48]

راوي: ابراهيم بن عباس: در حديثي مفصّل از اخلاقيات آن حضرت:

«.... و هرگاه كه تنها مي شد و سفره اي گسترده مي گشت، تمام بردگان و غلامانش و حتي دربان و كار پردازِخانه
(سائس) را هم بر سر سفره مي نشاند»[49]

راوي: ياسر، خادم حضرت:

«امام رضا(ع) هرگاه تنها مي شد(فارغ از كارهاي رسمي و تشريفات) تمام دور و بري هاي خود را از كوچك و بزرگ پيرامون خود جمع مي كرد، با آنان حرف مي زد، با آنان انس مي گرفت، آنان هم با وي مأنوس مي شدند. و هرگاه بر سفره مي نشست، همه "كوچك و بزرگترها را صدا مي كرد، حتي كارپرداز(سائس) و حجّام را بر سفره خويش
مي نشانيد...»[50]

ملاحظه:نشست و برخاست با مستضعفين و غلامان، عملا درس برابري انسانها را دادن است، و اين كه خود را از مردم جدا نمي كرد و تافته جدابافته نمي دا نست و زندگي و اخلاق مردمي داشت، الهام از سيره رسول خدا بود كه چنين مي كرد.

مهماني به خانه حضرت رضا(ع) آمد.شب بود. حضرت با او به گفتگو نشسته بود كه چراغ، خراب شد. آن مرد، دست دراز كرد كه آن را درست كند حضرت جلوگيري كرد و خودش اقدام به اصلاح چراغ نمود. سپس فرمود: ما قومي هستيم كه از مهمان كار نمي كشيم.[51]

 

 

 

راوي: ابوهاشم الجعفري:

«در مجلس امام رضا(ع) بودم. بسيار تشنه شده بودم. هيبت آن حضرت مانع شد كه در مجلس و حضور او آب بطلبم. خود آن حضرت آبي طلبيد و يك جرعه از آن نوشيد و فرمود:

اي ابا هاشم! بنوش! كه آب خنگ و گوارايي است. و من هم نوشيدم. پس از مدتي باز هم تشنه ام شد. حضرت، نگاهي به خدمتكار كرد و فرمود: شربتي از خاكه قند! سويق[52] را تر كن و بعد از آن شكر بر آن بپاش. و فرمود:
اي اباهاشم بنوش، كه اين تشنگي را برطرف مي كند.»[53]

 

راوي: حسين بن موسي بن جعفر:

«ما عده اي از جوانان بني هاشم بوديم كه پيرامون امام رضا(ع) نشسته بوديم. جعفر بن عمر علوي به ما گذر كرد، در حالي كه آشفته و پريشان بود. . ما به يكدگير نگاه كرديم و به ريخت و قيافه او خنديديم.

امام رضا(ع) فرمود: بزودي خواهيد ديد كه او ثرومتند و معتبر خواهد شد، چند ماهي نگذشت كه والي مدينه شد و حالش نيكو گرديد و بر ما مي گذشت، در حالي كه همراهش، غلامان و مركبها بودند.»[54]

2 موضعگيري در مقابل بستگان فاسد

از نكات مهمّ، آن است كه حضرت رضا(ع) اگر در يكي از بستگان خويش، خلاف و انحراف را در مسايل اخلاقي يا سياسي يا اعتقادي مي ديد، تذكّر مي داد، انتقاد مي كرد، موضع مي گرفت و صرف خويشاوندي باعث نمي شد كه آن حضرت، از تذكّر و نهي از منكر و داشتن موضع، خودداري كند.

بستگان آن حضرت، هرگز نمي توانستند از خويشاوندي با او سوء استفاده كنند چون حضرت، اين اجازه و مجال را به آنان نمي داد. حتّي بعضي را طرد مي كرد و افشا مي نمودتا امر بر مردم مشتبه نشود و مردم بدبين نشوند و خلافهاي آنان را به حساب امام نگذارند. به برخي از اين گونه برخوردها توجّه كنيد:

راوي : ياسر، خادم آن حضرت:

« زيدبن موسي،{ برادر امام رضا(ع)} در مدينه خروج كرد و دست به كشتار و آتش سوزي ( در خانه بني عباس) زد. از اين جهت به " زيدالنار" معروف بود. مامون كساني را در پي او فرستاد. او را گرفتند و پيش مامون آوردند. مامون گفت: او را پيش امام رضا (ع) ببريد.

چون او را نزد آن حضرت آوردند، حضرت به او فرمود: اي زيد! آيا سخن گذشتگان كوفه مغرورت كرده است كه گفته اند: فاطمه (ع) چون عفاف ورزيد، خداوند، ذرّيه او را بر آتش حرام كرد؟ اين سخن فقط در باره حسن و حسين(ع) است. اگر خيال مي كني كه گناه كني و وارد بهشت شوي و موسي بن جعفر(ع) هم كه اطاعت خدا را كرده وارد بهشت شود، پس با اين حساب، تو نزد خدا گراميتر از موسي بن جعفر(ع) هستي؟! به خدا سوگند، هيچ كس به پاداش خدا نمي رسد مگر به ا طاعت او. اگر خيال مي كني كه تو با معصيت خدا به پاداش مي رسي، گمان بدي كرده اي زيد.. گفت : من برادر تو و پسر پدرت هستم.

حضرت فرمود: تو تا وقتي برادر مني كه خداي متعال را اطاعت كني ، نوح (ع) به خدا عرض كرد: پسرم از خانواده من است ووعده ي تو راست مي باشد، خداوند فرمود: اي نوح! او از خاندان تو نيست، او عمل غير صالح است:«يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح – هود 46» خداوند اور ا بخاطر معصيتش از خاندان نوح اخراج كرد.[55]

ملاحظه : مي بينيم كه حضرت با برادرش كه دست به ارتكاب خلاف زده، اين گونه برخورد تند مي كند تا هم موضع خود را روشن كرده باشد، هم خطاي انديشه برادر را گوشزد كند و هم " ملاك" هارا بيان نمايد. برخورد حضرت با « زيدالنّار» به چند صورت ديگر هم نقل شده است .

راوي : عميربن بريد

« نزد امام رضا(ع) بودم. سخن از عموي آن حضرت ( محمد بن جعفر) به ميان آمد و حضرت او را ياد كرد (يا : از او ياد شد)

فرمود : بر خود عهد كرده ام كه من و او را ، سقف خانه اي سايه نيفكند ( يعني او را هرگز ديدار نكنم)

پيش خود گفتم : او ( امام رضا (ع) ) ما را به نيكي و صله رحم فرمان مي دهد، ولي خودش در باره عموي خود، چنين مي گويد!

حضرت نگاهي به من كرد و فرمود: اين، از نيكي و صله رحم است. هر وقت كه او نزد من آيد و من به خانه اش بروم و در باره من سخناني بگويد، مردم او را ( بخاطر اين ديدارو رابطه با من) تصديق مي كنند و حرفهايش را
مي پذيرند، ولي اگر پيش من نيايد و من به خانه او نروم، مردم حرفهايش را نخواهند پذيرفت.[56]

ملاحظه : در اين حديث، علاوه بر كرامت حضرت رضا در دانستن آنچه در قلب عميربن بريد گذشته، و علاوه براصلاح فكر وراي او، دقت حضرت را در پيوندها و رابطه ها و آثار جنبي و تاثيرات اجتماعي نوع رابطه ها و رفت و آمدهايش مي رساند. و همه نشان دهنده هدفداري حضرت، در همه ي برخوردهايش مي باشد.

3-ارجگذاري براي «تقوا»

راوي : محمدبن موسي بن نصر رازي، از پدرش:

« مردي به امام رضا (ع) گفت: به خدا سوگند، در روي زمين، كسي از نظر پدر، به شرافت تو نمي رسد.

حضرت فرمود: تقوا به آنان شرافت بخشيده و طاعت خدا آنان را بالا برده است.

مرد ديگري به آن حضرت گفت: بخدا، تو بهترين مردمي! حضرت فرمود: فلاني! قسم مخور، بهتر از من كسي است كه در برابر خداوند، با تقواتر و مطيع تر باشد. بخدا سوگند، اين آيه نسخ نشده است:« و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفو انّ اكرمكم عنداللّه اتقاكم» [57]

{ملاك ارزش را در تقوا دانستن}

4 برخورد منطقي

تكيه بر منطق و كلام عقل پسند، در دلهاي مستعد و بي مرض و غرض، موثّر مي افتد. احتجاجات مفصّل حضرت رضا (ع) با پيروان فرق و مذاهب و مخالفان گوناگون، و استدلالها و برخوردهاي منطقي او، بسياري را به " راه" آوردو در برابر "حق"، قانع و خاضع ساخت و اين شيوه موثّر اخلاقي، حتي گاهي دشمناني چون خوارج را هم رام مي كرد. به اين نمونه توجه كنيد:

راوي: محمد بن زيد رازي

« در خدمت امام رضا(ع) بودم،در ايّامي كه مامون او را به وليعهدي معّرفي كرده بود. مردي از خوارج، در حالي كه در دستش خنجري زهرآگين بود وارد شد و به دوستانش گفت: به خدا سوگند، پيش اين شخص كه مدعي است فرزند پيامبر است مي روم، او اين گونه وارد بر اين طاغوت ( يعني مامون) شده است! از او دليل كارش را خواهم پرسيد. اگر دليلي داشت كه هيچ، وگرنه مردم را از دست او ( امام رضا –ع -) راحت خواهم كرد.

پيش امام آمد و اجازه طلبيد، امام، اذن داد و فرمود: به سؤالت با اين شرط جواب مي دهم كه اگر پاسخم را پسنديدي و قانع شدي، آنچه را كه در آستين داري (خنجر) بشكني و دور اندازي!

آن مرد كه از خوارج بود، حيرت زده ماند، خنجر را بيرون آورد و شكست. آنگاه پرسيد: چرا به حكومت اين طاغوت وارد شده اي، در حالي كه اينان در نظر تو كافرندو تو پسر پيامبري ، چه چيز تور ا به اين كار وا داشته است؟

امام رضا (ع) فرمود:

آيا به نظر تو اينان كافرترند، يا عزيز مصر و اهل كشور او؟ مگر نه اين كه اينان، خود را موحّد مي شمارند، ولي حكّام مصر، نه يكتا پرست بودند و نه خداشناس؟!

يوسف، پسر يعقوب(ع)، پيامبر و پسر پيامبر بود كه عزيز مصر گفت: مرا مسئول خزائن مملكت قرار بده.... و با فرعونها نشست و برخاست مي كرد. در حالي كه من يكي از اولاد پيامبرم ( نه پيامبر) و مامون هم مرا بر اين كار، اجبار و اكراه كرده است. چرا بر من خشم مي گيري و اين را زشت مي شماري؟

آن مرد گفت : بر تو اشكالي نيست گواهي مي دهم كه تو فرزند پيامبري و تو صادق هستي. »[58]

5 نظارت بر كار خادمان

زير نظر داشتن رفتار و اعمال و زير دستان، و تذكرات و هشدارهاي لازم به آنان، از جمله دقّتهاي ديگر امام رضا(ع) بود. چه در مورد اعمال فردي شان، چه در مورد رفتار با ديگران.

به اين دو مورد توجّه كنيد:

راوي : ياسر، خادم حضرت

« غلامان يك روز ميوه خورده بودند، ولي بدون اين كه آن را كامل بخورند، دور انداخته بودند.

حضرت رضا (ع) به آنان فرمود:

سبحان الله! اگر شما از آن بي نيازيد، كساني هستند كه به آن محتاج اند. آن را به كسي بدهيد كه نيازمند آن است»[59]

در مورد نهي از اسراف هم اين روايت مناسب است

راوي : سليمان بن جعفر الجعفري

" طبق فرموده حضرت رضا (ع) بنا شد شب پيش وي بمانم. غروب هنگام، به اتفاق آن حضرت، وارد خانه شديم. حضرت، نگاهي به غلامانش كرد، كه با گل، اسطبل چهار پايان را درست مي كردند. و يك سياهپوستي هم كه جزء آنان نبود، مشغول به كار بود. پرسيد: اين كيست كه با شماست؟ گفتند : به ما كمك مي كند، ما هم در آخر چيزي به او مي دهيم. پرسيد: آيا اجرت و كار مزد او را معين كرده ايد؟ گفتند: نه . هر چه كه بدهيم او راضي مي شود. حضرت با شلاق، در حالتي كه غضب آلود رو به آنان حركت كرد و آنها را مي زد، گفتم: فدايت شوم، چرا خود را ناراحت مي كنيد؟ فرمود: من چند بار اينان را از اين كار نهي كرده ام و گفته ام كه كسي را به كار نگيريد مگر اين كه قبلا مزّد و اجرت او را با او قرار داد ببنديد. بدان كه: هيچ وقت كسي را بدون اجرت معين به كار نمي گيري مگر اين كه اگر سه برابر اجرت هم به او بدهي، باز خيال مي كندكه كم داده اي، ولي اگر قبلا طي كني، و بعد، همان اجرتش را بدهي، تو را خواهد ستود بر اين وفاي به عهد، و اگر يك دانه هم اضافي بدهي. آن را مي شناسد و مي داند كه زيادتر به او داده اي( و در نظرش خواهد بود)»[60]

ملاحظه : گرچه برخي احتمال داده اند عصبانيت امام بخاطر راه دادن افراد مشكوك به منزل بوده و جنبه سياسي داشته است، ولي به نظر مي رسد علّت پرخاش و غضب امام، بيشتر آن بود كه غلامان، به حرف آن حضرت گوش نكرده و بي توجّهي نمودند و عليرغم توصيه مكرّر امام در مورد تعيين مقدار دستمزد كارگر در اوّل كار، باز هم خودسرانه و بدون اجراي نظر امام، اقدام به چنان كاري كرده بودند و مستحقّ توبيخ و تنبيه بودند.

6 چند حديث تربيتي

1 – عن الرضا (ع):

« مَن لَقي فقيراً مسلماً فسلّم عليه سلامه علي الاغنياء لقي الله عزّ و جلّ يوم القيامه و هو عليه غضبان »[61]

« هر كس به يك مسلمان فقير، طوري سلام دهد كه متفاوت باشد با سلامش بر ثروتمندان، خداوند را در روز قيامت به گونه اي ملاقات مي كندكه خدا بر او خشمناك است.»

« لا تبذل لاخوتك من نفسك ما ضرره عليك اكثر من نفعه لهم »[62]

« از خود، به اندازه اي براي برادرانت بذل مكن كه زيانش برتو، بيش از سودش براي آنان باشد. ( مايه گذاشتن از آبرو و امكانات)»

2 – به نقل آن حضرت از رسول خدا (ص): « من حقّ الضّيف ان تمشي معه فتخرجه من حريمك الي الباب» [63]

« از جمله حقوق مهمان بر تو آن است كه ( هنگام رفتنش) او را تا دم درب همراهي كني»

3 – در مورد نعمت شناسي و نيكي به مردم

ج

راوي : علي بن شعيب:

« خدمت امام رضا(ع) رسيدم، به من فرمودند»: يا علي !من احسن الناس معاشا؟ قلّت: انت يا سيدّي اعلم به منّي فقال (ع): من حسن معاش غيره في معاشه.يا علي! من اسوء الناس معاشا؟ قلّت: انت اعلم. قال: من لم يعش غيره في معاشه. يا علي! احسنو جوار النّعم فانّها وحشيّه، مانات عن قوم فعادت اليهم.يا علي! انّ شرّ الناس من منع رفده واكل وحده و جلّد عبده "[64]

« اي علي! چه كسي از نظرزندگي بهتر است؟ گفتم: شما به آن داناتريد، سرورم! فرمود: هر كس كه زندگي ديگري در زندگي او نيكو باشد.اي علي! چه كسي از نظر زندگي بدتر است؟ گفتم: شما داناتريد.فرمود: كسي كه ديگري ، در معاش او زندگي نداشته باشد. اي علي! همسايگي نعمتها را نيكو سازيد، زيرا نعمتها وحشي و گريز پاي اند، هرگز از قومي دور نشد كه بر گردد.اي علي! بدترين مردم كسي است كه بخشش خود را از ديگران منع كند. و تنها بخورد و برده خود را تازيانه بزند.»

ملاحظه: احاديث اخلاقي و تربيتي از حضرت رضا(ع) فراوان است. امّا علّت انتخاب و نقل اين چند حديث در اين بحث، آن است كه محتواي آنها، برخوردهاي عملي و شيوه هاي اخلاقي و سيره رفتاري را در زندگي يك مسلمان مطرح مي سازد، نه صرف تعاليم اخلاقي.

 

جزوه ي سبك زندگي و شخصيت اخلاقي امام رضا(عليه السلام)

تهيه و تنظيم: يعقوبعلي عابديني نژاد

مدرس دانشگاه آ‍زاد اسلامي مشهدمقدس.

زمستان 1392



[1]. ميزان الحكمه، ج1، ص192

[2] كتاب تحف العقول صفحه 443.

[3] .كتاب مجموعه آثاردومين كنگره جهاني حضرت رضا(عليه السلام) جلد سوم، ص 123

[4] . از اصحاب رضا علیه السلام بود

[5] . محمد باقر مجلسی، المکتبت الاسلامیه ، تهران 1371 ، ص 91-90 علی بن عیسی ، الاربلی ، کشف الغمه ، ج3 ، ص157-156.

[6] . ابن بابویه ، صدوق ، عیون اخبار الرضا علیه السلام ، علی اکبر غفاری ، ج1 ، ص628.

[7] . از یاران و محاصران امام رضا علیه السلام بود.

[8] . علی بن عیسی الاربلی ، کشف الغمه ، ج3 ، ص 157.

[9] . ر.ک باقر شریف ، قرشی ، پژوهشی دقیق در زندگی علی بن موسی الرضا ، سید محمد صالحی ، تهران ، دارالکتب اسلامیه ، 1382 ، ص 60-59ر

[10] ر.ک محمد بن محمد ، مفید ارشاد ، هاشم رسولی محلاتی ، تهران ، نشر فرهنگ اسلامی ، 1378 ، ج 2 ، ص 373-372 .

[11] . ر.ک باقر شریف ، قرشی ، پژوهشی دقیق در زندگی امام رضا علیه السلام ، ج1 ، ص 57 .

[12] . ر.ک سید هاشم ، رسولی محلاتی ، مجموعه آثار نخستین کنگره جهانی حضرت رضا ، ناشر کنگره امام رضا ، ص 426-425 .

[13]. ابن بابویه ، صدوق عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ،ص 573 .

[14] . همان ، ج 2 ، ص 421 .

[15] . ابن بابویه ، صدوق عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 .

[16] . محمد باقر مجلسی ، بحار النوار ، ج49 ، ص 93-93 .

[17] . ر.ک حسین عمادزاده ، مجموعه زندگانی چهارده معصوم ، ص 1064 .

[18] . ر.ک ابن بابویه ، صدوق عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ،ص 432-431 .

[19] ر.ک محمد تقی ، مدرسی ، امامان و جنبش های مکتبی ،حمیدرضا آژیر ، چاپ اول 1367 ، مشهد ، آستان قدس رضوی ، ص 281 .

[20] ر.ک ابن بابویه ، صدوق ، عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ،ص 420 .

[21] . ر.ک ابن بابویه ، صدوق ،عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ،ص 402 .

[22] ر.ک محمد تقی ، مدرس ، امامان و جنبش های مکتبی ، ص 248 .

[23] . گماشته ودایی مامون.

[24] . ر.ک. ابن بابویه ، صدوق ، عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ،ص 421 .

[25] . ر.ک. ابن بابویه ، صدوق ،عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ،ص 421 .

[26] . ر.ک. محمد اشتهاردی ، اصول اخلاقی امامان ، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی ، ص 53 .

[27] . ر.ک. همان ، ص 54 .

[28] . ر.ک. محمد باقر مجلسی ، بحار النوار ، ج 49 ، ص 102 .

[29] . ر.ک.محمد امین ، سیره معصومان ، حجتی کرمانی ، سروش ، 1374 ، ص 150 .

[30] . سوره بلد ، آیه 11 .

[31]. ر.ک. مجلسی ، محمد باقر ، بحار الوار ، ج 49 ص 97 ، حسین عمادزاده ، چهارده معصوم ، ص 1065 .

[32] . ر.ک. مجلسی ، محمد باقر ، بحار النوار ، ج 49 ، ص 101-100 .

[33] . ر.ک. مجلسی ، محمد باقر ، بحار النوار ، ج 49 ، ص 100 .

[34] . محمد امین ، سیره معصومان ، علی حجتی کرمانی ، ص 149 .

[35] . محمد باقر ، مجلسی ، بحار النوار ، ج 49 ، ص 99 ، محمد جواد ، فضل الله ، تحلیل از زندگی امام رضا علیه اسلام ، ص 43 .

[36] محمد جواد فضل الله ، تحلیلی از زندگانی امام رضا علیه السلام ، ص 45 .

[37] . ابن بابویه ، صدوق ، عیون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 526 .

[38] .عمادالدين حسين اصفهاني مشهور به عمادزاده، مجموعه زندگاني چهارده معصوم، ص1064

[39] . محمد باقر ، بهبهانی ، جواد الائمه، ترجمه ابراهیم سلطانی نسب صیام ، اول ذیقعده ، 1381 ، ص 17 .

[40] . باقر شریف ، قرشی ، پژوهشی دقیق در زندگانی امام رضا علیه السلام ، 1382 ، ج1 ، ص 51 ، ابن بابویه ، عیون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص 596 .

[41] . سوره فتح ، آیه ی 29 .

[42] . سوره توبه ، آیه ی 73 .

[43] . سوره بقره ، آیه ی 83 .

[44] . سوره فتح ، آیه ی 29.

[45] . ابن بابویه ، صدوق ، عیون اخبار الرضا ، علی اکبر غفاری ، ج 2 ، ص 498

[46] . بحارالانوار، ج49\ ص102؛ (به نقل از الكافي، ج6/298)

[47] .همان.

[48] . بحار، ج49، ص101؛(به نقل از الكافي، ج4 ص23)

[49] . .بحار، ج49، ص91؛(به نقل از: عيون اخبار الرضا، ج2 ص184)

[50] . بحار، ج49، ص102؛ حديث 20، (به نقل از كافي، ج6 ص283)

[51] . بحار، ج49، ص220 و 33؛‌(به نقل از: عيون، 2/ 209)

[52] . سويق، كوبيده گندم يا جو و امثال آن است. آن را خيس مي كرده اند و با شكر و آب، معجوني گوارا درست كرده و مي خوردند.

[53] . بحار، ج 49، ص 48،( به نقل از: الخرائج و الجرائح)

[54] . بحار ، ج 49، ص و 220و 33

[55] . بحار ، ج 49، ص 217، حديث2،( به نقل از عيون2/234 )

[56] . بحار،ج49، ص 30 حديث3، ص220، حديث6، به نقل از عيون2204

[57] . بحار ج49، ص 95 .(به نقل از عيون 2/236 )

[58] . بحار، ج 49، ص 55،( به نقل از: الخرائج و الجرائح، ص 245)

[59]. بحار،ج 49، ص 102، ( به نقل از: الكافي 6/297 )ر

[60] . بحار، ج 49، ص 106،( به نقل از: الكافي5/288 )

[61] . مسند الامام الرضا(ع)،ج 1، ص 299 ،( به نقل از عيون2/52 )

[62] . مسند الامام الرضا (ع)، ج2،ص 314، ( به نقل از من لايحضر 3/103 )

[63] . مسند الامام الرضا(ع)،ج 2، ص 331،(به نقل از عيون2/69)

[64] . مسند الامام الرضا(ع)، ج 2/315، به نقل از تحف العقول 330

حاضرين در سايت

ما 57 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم